سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستى ورزیدن نیمى از خرد است . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----8165---
بازدید امروز: ----5-----
بازدید دیروز: ----3-----
مهر و مهرورزی

 

نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:5 عصر

محبت‏بر دوگونه است : محبت صادق و محبت کاذب.

محبت صادق آن است که انسان کمال را درست تشخیص بدهد و البته وقتى به کمال آگاهى پیدا کند، به آن دل مى‏بندد مانند محبت‏به خداوند، متقابلا کمال هم جاذبه دارد و محب را به سمت‏خود جذب مى‏کند و در حقیقت محبت صادق، دو جانبه است; اما محبت کاذب آن است که انسان، نقص را کمال بپندارد و بر اساس چنین پندار باطلى به آن کمال موهوم علاقمند گردد; مانند محبت غیر خدا، مخصوصا محبت عالم طبیعت، محبت کاذب و جاذبه‏اى است که عین دافعه است; چنانکه افعیها با نفس کشیدن، برخى از حشرات را جذب مى‏کنند; اما نه براى پرورش و کمال بلکه براى هضم و نابود کردن. بنابراین، جذب آنان، جذب کاذب است.

زرق و برق دنیا نیز چنین است. انسان اگر به دنیا دل ببندد، دنیا جاذبه دارد و او را به سوى خود جذب مى‏کند; اما براى این که او را درهم بکوبد و نابود و سپس به صورت زباله دفع کند، ولى ذات اقدس خداوند نه تنها محبوب مؤمنان است‏بلکه محب آنان نیز هست و آنان را به سمت‏خود جذب مى‏کند تا آنها را بپروراند و احیا کند. از این رو، همان گونه که گفته شده:

الا کل شى‏ء ما خلا الله باطل

و کل نعیم لا محالة زائل (1)

در مورد محبت نیز باید گفت هر محبتى غیر از محبت‏خدا باطل و دروغین است.

امیرالمؤمنین (علیه السلام) مى‏فرماید:

دنیایى که شما را ترک مى‏کند، پیش از این که شما را ترک کند، شما آن را ترک کنید: «و آمرکم بالرفض لهذه الدنیا التارکة لکم‏» (2)

در مثلها نیز آمده است: «عزل‏» از مقام به منزله طلاق مردان و حیض کارگزاران است: «العزل طلاق الرجال و حیض العمال‏» (3) . انسان هم سرانجام روزى از دنیا و لذایذ و مقامهاى آن عزل و محروم مى‏شود; از این رو قرآن دنیا را خانه فریب و نیرنگ معرفى مى‏کند.

البته منظور از دنیا آسمان و زمین نیست; زیرا اینها آیات الهى و نعمت‏خداست. ذات اقدس خداوند دنیا را چنین معرفى کند: مثل دنیا این است که بارانى ببارد و سرزمینى، سبز و خرم شود، ولى پس از مدتى خزانى در پى آن بیاید و آن را به صورت کاهى زرد در آورد و از بین ببرد:

«کمثل غیث اعجب الکفار نباته ثم یهیج فتریه مصفرا ثم یکون حطاما» (4) .

چون «مثل‏» غیر از «ممثل‏» است، معلوم مى‏شود امور طبیعى مانند فصول چهارگانه، «دنیا» نیست. اینها آیات منظم و خوب است; یعنى پاییز در جاى خود به همان اندازه خوب و زیباست که بهار در جاى خود; چون اگر پاییز و زمستانى نباشد، هرگز بهارى نخواهد بود، ولى آن «من‏» و «ما» که چند صباحى خرمى و آنگاه پژمردگى را به دنبال دارد، «دنیا» است و چنین چیزى جاذبه‏اى دروغین دارد و هر محبتى که در کنار جاذبه دروغین باشد و یا محبت آن محبوبى که انسان را خوب جذب مى‏کند تا از بین ببرد، محبتى کاذب است و اصولا هر محبتى که به غیر خدا تعلق بگیرد چنین است، ولى در محبت الهى خداى سبحان لطف و فیض منبسط خود را گسترده است تا محب خود را به فضاى باز درآورد و به او پروبال بدهد تا پرواز کند. از این رو قرآن کریم مى‏فرماید:

«و الذین آمنوا اشد حبا لله‏» (5) .

بنابراین، اگر محبت کسى به دنیا و آخرت یا به خدا و غیر خدا یکسان باشد، او به این معنا، مؤمن نیست; زیرا معرفتش تام نیست و از همین جا معلوم مى‏شود که محور بحثها معرفت است، نه محبت چنانکه در مرحله بعد تبیین مى‏شود. چون خود محبت از فروعات بحثهاى محورى معرفت است.

نظامى گنجوى در پایان داستان «لیلى و مجنون‏» مى‏گوید: لیلى در اواخر عمر بیمار شد و طراوتش از بین رفت. او به مادرش وصیت کرد: پیام مرا به مجنون برسان و به او بگو اگر خواستى محبوبى برگزینى، دوستى مانند من مگیر که با یک تب، همه طراوت خود را از دست‏بدهد و با یک بیمارى، همه نشاط او فرو بنشیند; دوستى بگیر که زوال‏پذیر نباشد. بنابراین، معرفت، محبت‏حقیقى مى‏آورد و غفلت، محبت کاذب. در قرآن کریم در باره محبت کاذب آمده است:

«کلا بل تحبون العاجلة و تذرون الاخرة وجوه یومئذ ناضرة الى ربها ناظرة و وجوه یومئذ باسرة تظن ان یفعل بها فاقرة‏» (6)

شما متاع زودگذرى را دوست دارید و کسانى که چنین متاعى را به عنوان محبوب، برگزیده‏اند، در روز قیامت، چهره آنها افسرده است، ولى کسانى که خدا را به عنوان محبوب راستین پذیرفته‏اند، در آن روز چهره‏اى شادمان دارند.

نیز مى‏فرماید:

«و تحبون المال حبا جما» (7)

شما مال را خیلى دوست دارید. کسى که به مال، خیلى علاقه‏مند باشد، در هنگام مرگ فشار بیشترى مى‏بیند; زیرا باید هنگام مرگ همه علاقه‏هاى دنیوى را رها کند. گاهى ممکن است اصل مال کم باشد، ولى علاقه به آن زیاد باشد. آنچه در این آیه آمده، این نیست که شما مال زیادى را دوست دارید، بلکه مى‏فرماید شما به مال، خیلى دل بسته‏اید. آنچه که مربوط به جمع مال و «اکتناز» است در سوره «توبه‏» و بعضى از سور دیگر آمده است. در سوره توبه مى‏فرماید:

«و الذین یکنزون الذهب و الفضة و لا ینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم‏» (8) .

در سوره «همزه‏» نیز مى‏فرماید:

«ویل لکل همزة لمزة الذى جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده‏» (9)

او مالى را جمع و شمارش کرده است و هر روز کوشیده تا بر ارقام ثروت اندوخته‏اش در بانکها، افزوده شود. او از داشتن مال وافر لذت مى‏برد; بدون این که بتواند از آن استفاده کند و در حقیقت، انباردار دیگران است. چنین انسانى تلاش مى‏کند و مشکل قیامت را خودش تحمل مى‏کند ولى لذت بهره‏ورى از مال را عده‏اى دیگر مى‏برند و این، خسارت بزرگى است. انسانى که اهل معرفت نباشد در انتخاب محبوب، خطا مى‏کند.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:5 عصر

  

مهر و محبّت مایه و سرمایه‏اى است که جایگاهش ، قلبى که در معارف الهیه از آن تعبیر به بیت اللّه‏ و حرم اللّه‏ و عرش اللّه‏ شده است ، قلبى که همه ارزش انسان به اعتبار محتویات مثبت و نورانى آن است ، قلبى که افق طلوع ایمان و یقین و عشق به حق و مهرورزى نسبت به خلق خداست ، قلبى که صاحبش از آن مراقبت و مواظبت نموده و از این که جایگاه رذایل شود حفظش کرده و آن را به صلاح و سواد آراسته و فضاى آن را شایسته جلوه فیوضات حضرت فیّاض نموده است .

قلب خالى از حالات مثبت و محروم از مایه مهر و محبّت بنا به نظر اولیاى حق و به ویژه حضرت مولى الموحدین ، صاحبش موجودى بى‏منفعت و وجودى فاقد ارزش است .

« عِظَمُ الْجَسَدِ وَطُولُهُ لاَ یَنْفَعُ إذا کَانَ الْقَلْبُ خَاوِیاً » 1.

بزرگى و بلندى بدن در صورتى که قلب خالى از حقایق و حالات مثبت باشد سودى نمى‏دهد .

رسول خدا صلی الله علیه و آله مى‏فرماید :

« إذَا طَابَ قَلْبُ الْمَرْءِ طَابَ جَسَدُهُ وَإذَا خَبُثَ الْقَلْبُ خَبُثَ جَسَدُهُ » 2 .

هنگامى که قلب انسان از همه رذایل پاک باشد ، حرکات بدن و اعضا و جوارحش پاک خواهد بود و چون قلب آلوده باشد جسد و حرکات اعضا و جوارحش آلوده خواهد بود .

و نیز از آن حضرت در روایت بسیار مهمى آمده :

« إنَّ للّه‏ِِ تَعَالى فِى الاْءَرْضِ أوَانِىَ أَلا وَهِىَ الْقُلُوب فَأحَبُّهَا إلَى اللّه‏ِ أَرَقُّهَا وَأصْفَاهَا وَأَصْلَبُهَا ، أَرَقُّهَا لِلإخوانِ وَأَصْفَاهَا مِنَ الذُّنُوبِ وَأَصْلَبُهَا فِى ذَاتِ اللّه‏ِ »3 .

براى خدا در زمین ظرف‏هایى است ، آگاه باشید که آن ظرف‏ها قلب‏هاست محبوب‏ترین آن ظرف‏ها در پیشگاه خدا مهربان‏ترین و صاف‏ترین و سخت‏ترین آن‏هاست ، مهربان‏ترینش نسبت به برادران انسانى و ایمانى ، صاف‏ترینش از گناهان و سخت‏ترینش در استقامت و پایدارى در راه خدا .

پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله در بیانى پر ارزش مى‏فرماید :

« إنَّ اللّه‏َ تَبَارَکَ وَتَعالَى لاَ یَنْظُرُ إلى صُوَرِکُمْ وَلاَ إلى أمْوَالِکُمْ وَلَکِنْ یَنْظُرُ إلى قُلُوبِکُمْ وَأعمَالِکُم » 4 .

خداى تبارک و تعالى نه به ظاهر شما مى‏نگرد و نه به ثروت و اموالتان ، بلکه به قلوب شما و اعمالتان نظر مى‏کند .

بر پایه آیات و روایات ، قلب در وجود انسان از موقعیت ویژه‏اى برخوردار است تا جایى که صلاح و فساد و پاکى و ناپاکى انسان در ارتباط با حالات این مرکز حساس و این سرمایه ملکوتى و عنصر عرشى است .

پاره‏اى از حرکات و امور انسان ریشه در عشق و محبّت فراوان او نسبت به خلق خدا دارد که لازم است انسان ، قدردان این عشق و محبّت باشد و خدا را نسبت به این نعمت معنوى سپاس‏گزارى کند ، در مثل انسان از مسیرى عبور مى‏کند ، مى‏بیند در راه رفت و آمد مردم خارى ، تیغى ، سنگ و یا شى‏ء آزار دهنده‏اى افتاده ، بدون آن که وضع و شخصیت خود را ملاحظه کند ، براى آن که انسان و یا جاندارى در رفت و آمدش از این مسیر صدمه و آزار نبیند ، جاده و راه را از آن اشیاء آزار دهنده پاک مى‏کند و یا گم شده‏اى را به محلى که گم کرده ، راهنمایى مى‏کند یا به عیادت بیمارى مى‏رود یا جنازه‏اى را که نمى‏شناسد تشییع مى‏کند و . . . این‏ها امورى است که محرک انجامش ،مایه و سرمایه‏اى چون محبّت و عشق به دیگران است که جز قلب جایگاهى ندارد ، آن هم قلبى که به حیات معنوى و فیوضات الهى و برکات آسمانى و نور ایمانى زنده است .

پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله این گونه امور را که ریشه در محبّت و عشق انسان به دیگران دارد ، عملى انسانى و اخلاقى و مساوى با صدقه دادن در راه خدا دانسته است ، از آن حضرت روایت شده است که فرمود :

« إنَّ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ فِى کُلِّ یَوْمٍ صَدَقَةً قَالوا : وَمَنْ یُطِیقُ هَذَا ؟ قال : إمَاطَتُکَ الأَذى عَنِ الطَّرِیقِ صَدَقَةٌ وَإِرشادُکَ الطَّریق صَدَقَةٌ وَعَیَادَةُ الْمَرِیضِ صَدَقَةٌ وَاتِّبَاعُ الجنَازَةِ صَدٌقَةٌ وَأمْرُکَ بِالمَعْرُوفِ صَدَقَةٌ وَنَهْیُکَ عَنِ الْمُنْکَرِ صَدَقَةٌ وَرَدُّکَ السَّلاَمُ صَدَقَةٌ » 5 .

بى‏تردید هر روز بر عهده هر مسلمانى صدقه دادن لازم است ، گفتند : چه کسى مى‏تواند هر روز صدقه بپردازد ؟ فرمود : جاده و راه را از اشیاى آزار دهنده مردم پاک کنى صدقه است ، راهى را به کسى که دنبالش مى‏گردد نشان دهى صدقه است ، بیمارى را عیادت کنى صدقه است ، جنازه‏اى را تشییع نمایى صدقه است ، مردم را به کارهاى پسندیده وادار کنى و از کارهاى ناپسند بازدارى صدقه است و پاسخ سلام دیگران را بدهى صدقه است .

درباره مهرورزى مردم روى زمین نسبت به یکدیگر در روایت مهمى از حضرت امام کاظم علیه السلام نقل شده است :

« إنَّ أَهْلَ الاْءَرْضِ لَمَرْحُوُونَ مَا تَحَابُّوا وَأَدُّوا الاْءَمَانَةَ وَعَمِلُوا بِالحَقِّ » 6 .

بى‏تردید اهل زمین مورد مهر و رحمت‏اند چون به یکدیگر محبّت ورزند و امانت را به صاحبش برگردانند و حق را در همه زمینه‏ها به کار بندند .

از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که خداى عزّوجلّ مى‏فرماید :

« حَقَّتْ مَحَبَّتِى لِلْمُتَحَابِّینَ فِىَّ وَحَقَّتْ مَحَبَّتِى لِلْمُتَزَاوِرِینَ فِىَّ » 7 .

مهر و محبتم سزوار کسانى است که به یکدیگر به خاطر من مهر مى‏ورزند و عشق و محبتم شایسته کسانى است که براى من به دیدار یکدیگر مى‏روند.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:3 عصر

سیره ی حکومتی امیر المومنین (ع) کلید تحقق اصول چهارگانه ی دولت جدید کارگزاران نظام جمهوری اسلامی با نهادینه نمودن سیره های حکومتی پیامبر اکرم (ص) و امیر المومنین (ع) خواهند توانست تحقق بخش حکومت دینی و اهداف و ارمان های مقدس نظام باشند

1.مهرورزی با مهربانی و محبت و لطف قلبی  

و اشعر قلبک الرحمه للرعبه و المحبه لهم و اللطف بهم.

دلت را با مهربانی و محبت و لطف و احسان نسبت به مردم بپوشان

2.امانت دانستن پست و مقام اساس مهرورزی

و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنغان اما اخ لک فیی الدیین و اما نظییر لک فی الخلق یفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل و تؤتی علی ایدیهم فی العمد و الخطاء فاعطهم من عفوک و صفحک مثل الذی تحب ان یعطیک من عفو و صحفه فانک فوقهم و والی الامر عایک فوقک و الله فوق من ولاک و قد استقاک امرهم و ابتلاک بهم و لا تنبصن نفسک لحرب الله انه لاید لک بنقمته و لا غنی بک عفوه و رحمته و لا تندمن علی عفو.

نسبت به مردم مانند یک حیوان درنده حمله ور نشو که خوردن ان ها را مغتنم بشماری زیرا مردم دو گروه اند : یک گروه برادران دینی تو اند و گروه دوم مخلوقات خدا هستند که در خلقت نظیر تو که دچار لغزش هایی شده و اسباب بد کاری به ان ها رو پا اورده و دانسته و ندانسته مرتکب خطا شده اند پس با بخشش و گذشت خود انان را عفو کن همان طور که دوست اری خداوند با بخشش و گذشت خویش تو را بیامرزد زیرا تو بالا دست ان ها و ولی امر بالا دست و خداوند بالادست ولی امر تو می باشد و اراده کرده است که کارشان را تو به سامان رسانی و انان سبب ازمایش تو قرار داده و مبادا خود را برای جنگ با خداوند اماده سازی که تو را توانایی خشم او نبوده و از بخشش و مهربانیش بی نیاز نیستی و هرگز نباید از بخشش و گذشت پشیمان شوی.

امام علی (ع) در نامه ای به اشعث فرماندار اذربایجان که پس از جنگ جمل در شیعیان سال 36 هجری در شهر کوفه نوشتند : "و ان عملک لیس لک بطمعه (مطعمه) و لکنه فی عنقک امانه"

همانا پست فرمانداری برای تو وسیله ی اب و نان نبوده بلکه امانتی در گردن تو است.

حضرت علی (ع) بر اساس اصل "امانت" بودن پست و مقام را بر حذر داشته است که مردم را به چشم طعمه ای نگاه کند که با درنده بخواهد گوشت تن انان ( بیت المال ) تناول کند.حقیقت این است که اگر به مقام به دیده ی امانت نگاه نشود موجب درنده خوپی می شود و زمینه ی ستم و ستمگری را فراهم می سازد و لذا از این دو سخن استفاده می شود که مبنای مهرورزی با بندگان خدا این است که پست و مقام را یک امانت الهی بدانیم.

اشعار به معنی پوشیدن و شعار به معنی زیر پیراهن است و کنایه از این است که رحمت و محبت و لطف تو نسبت به مردم ظاهری و بر اساس منافع و مصالح نباشد بلکه باید قلبی باشد و همه جان تو اکنده از مهربانی و محبت و لطف نسبت به ان ها باشد و نگذاری در دل تو ذره ای خشونت و بغض و یا بی لطفی نسبت به ان ها وجود داشته باشد


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:3 عصر

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.

  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.

  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.

  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.

  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.

  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.

  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. »  و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:2 عصر

پاسکال در تعریف محبت و مهرورزی می گوید:

محبت برتر از ماده و عقل است ،نه از این جهت که آدمی از قید و بند این جهان مادی نجات می‌دهد بلکه از این حیث که شخص را از قید نفس خود هم آزاد می نماید و اورا با سایر آدمیان مربوط می سازد . محبت از عقل و ماده بالاتر است زیرا آدمی را از جهان وجودش نجات داده و به سوی خدا می برد تا متحد شدن با اقیانوس هستی را تحقق بخشد.

می توان گفت محبت یگانه نیروی است که جباران قدرتمند را می ترساند و همین محبت است که اثبات می کند جهان هستی غیر از جهان مادی است که تا حدی محکوم قدرت و خواست ما انسان هاست ، در حالی که جهان هستی واقعی محکوم یک قدرت بالاتر از اداره می باشد که خیر و نیکی و حیات را مجسم می کند و مانع از این می شود که ماده با همه استحکامی که دارد به وی حکومت کند

بنابراین محبت ، اصل همه تمدن ها و پیشرفت هاست و بدون وجود محبت ، اضطراب وپریشانی جای آرامش و سعادت را می گیرد، در نتیجه برخوردها جای ایثار و حماقت ها جای حکمت را اشغال می کند و تعدی و زورگویی ، جانشین عدالت و شهوت ، جایگزین عاطفه می گردد، همان طوری که بدون وجود محبت ، در عوض الهام ، شک و وسواس به آدمی غلبه می کند.

تعریف خانواده:

خانواده گروهی است متشکل از افرادی که از طریق نسب یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی به نام خانواده زندگی می‌کنند. که کوچکترین نوع یک اجتماع را تشکیل می دهند و کانون پرورش محبت و مهرورزی در بشر می باشد زیرا دانه مهرورزی در این جامعه کوچک کاشته می شود ،خانواده به خاطر اهمیت زیادی که دارد در جامعه دارای نقشهای  نیز می باشد که می توان این نقش  ها را مورد بررسی قرارداد.

نقش خانواده:

خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون در بین تمامی جوامع بشری، به عنوان اصلی‌ترین نهاد اجتماعی؛ زیربنای جوامع و منشأ فرهنگ‌ها، تمدن‌ها و تاریخ بشر بوده است، پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و حمایت و هدایت آن به جایگاه واقعی و متعالی‌اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه هلاکت و ضلالت بوده است.

می توان گفت که خانواده هر چند ساده ترین و کوچکترین شکل زندگی اجتماعی است، در اسلام، در ردیف مهمترین نهادهای اجتماعی قرار دارد و به نقش و تاثیر آن اهمیت بسیار داده شده و به پایه داری و دوام آن توجه فراوان شده است. خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است، قوانین ومقررات و برنامه‌های جامعه باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، حمایت و پاسداری از قداست آن واستواری روابط خانوادگی باشد. تربیت و عواطف اجتماعی به عنوان مهمترین ویژگی‌های نظام انسانی از خانواده نشأت می‌گیرد از این رو خانواده در اجتماع دارای جایگاه های مختلفی می باشد.پس خانواده               منطقه ای کلیدی در یک جامعه دارد که اگر به آن توجه ای نشود باعث ازبین رفتن جامعه می شود

 

نقش عاطفی خانواده در توسعه مهرورزی:

انسان نیازمند محبت است. با محبت، زندگی سرد و افسرده او گرم گردیده، عطر و طعمی دلپذیر پیدا می کند. دوستی و مهربانی و صلح و صفا و آرامش، مطلوب همه انسانهاست. زندگی بدون محبت، مانند پیکر بدون روح است. خانواده کانون گرم محبت است. آنجاست که انسان می تواند دیگران را، بدون هیچ شائبه ای، دوست بدارد و احساس کند که دیگران نیز او را دوست دارند. بهمین سبب است که کسانیکه می خواهند زندگی بشر را در اجتماعی دلپذیرتر سازند اجتماع را به یک خانواده تشبیه کرده اند و از مردم می خواهند تا دیگران را به چشم افراد خانوادة خود نگاه کنند. لذا مهمترین اصل در تشکیل یک اجتماع کوچک جایگاه عاطفی آن است هرچقدر بنای این اصل محکمتر ساخته شود تاثیر آن در جامعه به صورت آشکارترنمایان می شود و جامعه ای که بر اساس محبت پایه ریزی شده است بسیارتوانمند است و زندگی دراین اجتماع  بسیار دلپذیر است زیرا تمام اعضای این اجتماع خود را نسبت به دیگری مسئول می داند وبرای حل مشکلات جامعه تمامی توان خود را به کار میبندند پس خانواده در اجتماع از نظر عاطفی نقش بزرگی دارد و هر خانواده ای که در آن مهر و محبت باشد باعث ترویج و انتشارمهرورزی در جامعه می شود که این خود نیز باعث روشن ماندن آینده کشور می گردد وامید به زندگی را در جامعه بالا می برد زیرا هریک اعضای جامعه دلیلی برای زندگی دارند و آن مهرورزیست.

نقش اجتماعی خانواده در توسعه مهرورزی:

زندگی خانوادگی فرد را برای زندگی اجتماعی آماده می سازد از آنجا که خانواده نخستین اجتماعی است که فرد رسما در آن عضو می شود این اجتماع می تواند چگونگی اجتماعی زیستن را بیاموزد، فرزندان در خانه از رهگذر تقسیم کار هر یک وظیفه و مسئولیتی بر عهده می گیرند و از طریق همکاری با سایر اعضای خانواده طرز کار دسته جمعی در یک واحد اجتماعی را تمرین می کنند، سازندگی مهمتر خانواده، هنگامی آغاز می شود که مرد و زن جوان ازدواج می کنند و خانودة جدیدی تشکیل می دهند. تشکیل خانواده عملا به معنی پذیرش مسئولیت ادارة یک واحد اجتماعی است.پس اگر در حفظ این  نظام اجتماعی خانواده محبت و مهرورزی را به صورت عادلانه بین اعضای خانواده تقسیم کنیم می توانیم شاهد حرکتی عظیم باشیم زیرا توانسته ایم در این اجتماع کوچک رابطه ای صمیمانه بین اعضای آن ایجاد کنیم و هریک از اعضای این اجتماع علاوه بر تلاش برای زندگی وانجام وظایف خود به سایر اعضاء وفادار بمانند وبرای بهبود حال آنها تمام تلاش خود را بکارببندند. پس برای آنکه به فرزندان خود درس احساس مسئولیت کردن را بیاموزیم تا در اجتماع مسئولیتی را برعهده بگیرند باید ابتدا راه مهر ومهرورزی را به آنان نشان  داد تا در سایه آن بتواند مسئولیتهای بزرگ جامعه را برعهده بگیرد.

نقش اخلاقی خانواده در توسعه مهرورزی:

 

یکی دیگر ازنقش های مهم خانواده در اجتماع نقش اخلاق است ، اخلاق یک رکن مهم از ارکان خانواده است که اگر به آن توجه نشود سرنوشت خانواده به تباهی و در نتیجه سرنوشت جامعه ازبین می رود برای آنکه بتوان خانواده را مستحکم کنیم باید اصول و موازین اخلاقی را رعایت کنیم خانواده ای که اخلاق  درآن بر اساس اصول مهرورزی پایه ریزی شده آینده ای روشن برای خود و جامعه دارد ولی اگر درکانون خانواده احترام متقابل و مهرورزی نقشی نداشته باشد باعث فساداخلاقی میشود

 

جامعه ای که در آن خانواده محترم باشد و افراد آن به تشکیل زندگی با اشتیاق اقدام کنند، از نظر اخلاقی در مقایسه با جامعه ای که جوانان آن رغبتی به تشکیل خانواده نشان نمی دهند سالم تر است زیرا زن و مردی که پیوند زناشویی بسته و خانواده ای بوجود آورده اند، در خود نسبت به سرنوشت همسر و فرزندان خویش احساس مسئولیت می کنند و همین احساس سبب می شود بیش از مردان و زنان مجرد قوانین جامعه و قواعد اخلاقی را رعایت کنند.


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:1 عصر

 

موضوع محبت در اسلام به قدری ارزش و اهمیت دارد٬تا آنجا که دین را چیزی جز محبت نمی داند٬ چنانکه امام پنجم امام باقر(ع)فرمود:هل الدین الا الحب؟! آیا دین چیزی جز محبت است؟
علیرغم این ز ند گی ماشینی
٬
اسلام که ائین ز ندگی٬ و جهانی و ابد ی است و قوانین ان ضامن سعاد ت  د نیا و اخر ت انسان میباشد ٬
همه قوانین و بر نامه های خود ر ا بر مبنای توحید و ایمان به خد ای جهان استوار ساخته و از این ر اه عالی تر ین فضائل و کمالات انسانی ر ا باور نموده است..

محبت که یکی از ارز نده تر ین صفات بشری است ٬از ا رکان و شر ایط اساسی ایمان شمر د ه شد ه است .

پیامبر اسلام (ص)فر مود :به خد اوندی که جان من دراختیا ر او است سو گند ٬هر گز وار د بهشت     نمی شوید مگر اینکه ایمان بیاور ید و در صورتی مومن واقعی هستید که یکد یگر ر ا د وست بد ا رید و به همد یگر محبت ورزید ..

اسلام با آوای د لنشین. انما المومنین اخوة...(مسلمانان برادر یکدیگر ند)پیوند اخوت و بر ادری که بر اساس الفت و محبت است ٬در میان مسلمانان بر قرار کرد و با دستور ها و روش های گوناگون مسلمانان را به این امر تشویق نمود .

پیامبر اسلام (ص)فرمود :هر مسلمانی که به برادر مسلمان خود بیشتر مهر بورزد د ر پیشگاه الهی محبوبتر است.

تا انجا که برای مهرورزی به دیگران بالاترین مقام را قائل شده و دوستی با بندگان را دوستی با خدا دانسته است ٬ پیامبر اسلام (ص) فرموده که خدای بزرگ می فرماید:

"آن کس سزاوار دوستی با من است که به خاطر من ٬ به زیارت و ملاقات بندگان من برود.

سز اوار دوستی با من است ٬ «ن که برای من ٬ به همنوعان خود یاری کند.

"شایسته دوستی با من است ٬ آن کس که برای رضایت من دیگران را دوست بدارد"

"لیاقت دوستی مرا دارد انکه در راه من ٬ و برای بندگان من٬ بذل و بخشش کند.

 


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:0 عصر

خانواده ها باید برای ایجاد محیطی سرشار ار مهر و محبت شرایط مطلوبی را فراهم آورند تا محیطی شاداب و مطلوب را برای پیشرفت آنان فراهم نمایند.

چرا که اساسى ترین تأثیر شادابى، ایجاد آرامش و آسایش روحى براى افراد و پیشرفت و توسعه اجتماعى اقتصادى براى جامعه است. به اعتقاد صاحبنظران مسائل رفتارى، شادابى در خانواده موجب از بین رفتن اضطراب و نگرانى مى شود و افراد با انگیزه بالا براى تأمین نیازهاى جسمى، روانى، عاطفى و معنوى خود فعالیت مى کنند، اما چیزى که در سال هاى اخیر بیشتر به چشم مى آید فراموش شدن هنر شاد زیستن در بین خانواده هاست.

متأسفانه این تصور غلط در میان افراد جامعه شکل گرفته است که شاد بودن از رفتارهاى جامعه پسند نیست در خانواده و یا محیط کار سعى مى کنیم خود را فردى جدى و اخمو نشان دهیم. این وضعیت در حالى در جامعه حکمفرما شده که معتقدیم مؤمن باید گشاده رو باشد و با لبخند خود به دیگران آرامش ببخشد و افسردگى به خود راه ندهد. دین اسلام به عنوان یک دین متعالى و آخرین و کاملترین آیین آسمانى، خندیدن را امرى پسندیده مى داند تا آنجا که پیامبر اکرم(ص) یکى از خوشروترین و خنده روترین افراد زمان خود بوده است.

 شادى یک احساس درونى است که بیشتر از علائم و نشانه هاى غیر کلامى و حالت چهره مشخص مى شود. احساس نشاط در خانواده یکى از ضروریات زندگى است و نقش پدر و مادر در ایجاد فضاى شاد براى خانه بسیار پر اهمیت است. نبود شادى در خانه موجب افسردگى و انزوا مى شود با این همه برخى از خانواده ها احساس مى کنند ثروت و درآمد بالا فضاى خانه را شاد و پرانرژى مى کند به طورى که بعضى مواقع خانواده شاداب را خانواده مرفه در جامعه مى دانند این در حالیست که درآمد مناسب فقط ممکن است انگیزه اى براى شاد بودن باشد، اما شادى واقعى نمى تواند با معیارهاى مالى سنجیده شود.

 آسیب شناس اجتماعى، قناعت، ساده زیستى، تفاهم و صداقت بین زن و شوهر مبناى اصلى شادمانى خانوادگى است. اقتصاد خانواده هیچ نقشى بر روى شادى افراد ندارد و از طرفى گرما و صمیمیت خانواده را کاهش مى دهد، زیرا حصارهاى مادى و معیارهاى اقتصادى مبناى حرکت افراد خانواده مى شود.

وى تفاهم را ضرورتى انکارناپذیر براى شادى مى داند و مى گوید: طبق تحقیقات میدانى انجام شده درصد فرزندان دچار افت تحصیلى و  درصد دختران فرارى، عضو خانواده هاى متشنج و خالى از روح تفاهم هستند. هرچه سطح و درجه شادى اجتماعى در جامعه پایین باشد افسردگى، اعتیاد و خود کشى افزایش پیدا مى کند بر این اساس رفاه نسبى، توکل به خدا، تفاهم و یکدلى ارکان اصلى شاد زیستن در خانواده است، همچنین بیکارى، اعتیاد و فکر کردن بیش از اندازه به مادیات مبانى اساسى افسردگى و دلمردگى است


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 5:55 عصر


    نظرات دیگران ( )
نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 5:42 عصر

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.

  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.


  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.


  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.

  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.


  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود.

  باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است.


  تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.


  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » 
و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.


  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت

    نظرات دیگران ( )
<      1   2      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • سر چشمه ی محبت و خانواده
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •