سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مایه توانگری خردمند، حکمتش و مایه عزّت وی قناعتش باشد . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----8164---
بازدید امروز: ----4-----
بازدید دیروز: ----3-----
مهر و مهرورزی

 

نویسنده: شیما شادابی
یکشنبه 86/1/26 ساعت 6:14 عصر

خانواده

خانواده نظام اجتماعی پویایی است که برای خود ساختار، اجزاء و قواعدی دارد و در بین تمامی نهادها ، سازمان ها و تأسیسات اجتماعی ، نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد . خانواده در زمره ی عمومی ترین سازمان های اجتماعی است و نشان یا نماد اجتماعی شمرده می شود و برآیند  یا انعکاس از کل جامعه است . در یک جامعه ی منحط ، خانواده نیز خود به خود منحط خواهد بود و بالعکس. بنابراین خانواده را می توان معیاری برای شناخت آسیب های اجتماعی دانست و برای پی بردن به علل این انحرافات ، به خانواده مراجعه کرد.

کیفیت روابط خانواده

هر نظام برای خود اجزایی دارد. در نظام خانواده اجزاء مهم عبارت است از رابطه مادر با خود و با پدر، و رابطه ی پدر با خود و با مادر. چگونگی این روابط کیفیت خانواده را مشخص می سازد.

خانواده مانند هر نظام اجتماعی نیازهای اولیه دارد . از جمله این نیازها عبارت اند از :  احساس ارزشمندی ، احساس امنیت فیزیکی ، احساس صمیمیت و به هم وابستگی ، احساس مسئولیت ، نیاز به انگیزه ، نیاز به شادی ، نیاز به تأیید و تصدیق و بالاخره نیازهای روحی و معنوی . خانواده همچنین به پدر و مادری احتیاج دارد که به برقراری یک رابطه سالم باهم متعهد باشند و آن قدر احساس امنیت کنند که بتوانند فرزندان خود را به دور از آلودگی ها پرورش دهند.

خانواده همچنین مانند سایر نظامهای اجتماعی به تولید ( غذا ، لباس ، مسکن) ، به حفظ روابط عاطفی ( نوازش و محبت ) ، به روابط خوب ( عشق و صمیمیت )، به خود شکوفایی ، به تحریک ( هیجان ، رقابت ، نشاط ) و به وحدت ( احساس تعلق و اتفاق ) احتیاج دارد .

خانواده ، گروه کوچکی است که از زن و شوهر و فرزند یا فرزندان تشکیل می شود. عضو خانواده بودن ، یعنی در نوعی شبکه عاطفی سهیم شدن ، به یک گروه اجتماعی تعلق داشتن ، تاریخ مشترک داشتن و به محیط زندگی خاصی عادت کردن. اهمیت خانواده نیز به خاطر همین دستاوردهاست.

هارلوکElizabet  Harlock خانواده را به صورت یک سیستم متعامل و پیچیده تعریف می کند . ابتدا زن و شوهر با تشکیل خانواده ، این سیستم متعامل را بنیان می نهند و سپس با ورود هر کودک و یا هر فرد دیگری ( مثل پدر و مادربزرگ ) این سیستم پیچیده تر می شود. به عنوان مثال ، در خانواده تک فرزندی فقط سه رابطه تعاملی وجود دارد در حالی که در خانواده سه فرزندی ، ده رابطه تعاملی وجود خواهد داشت .

روابط کودک و والدین و سایر اعضای خانواده ، چون شبکه و نظامی درهم پیچیده است که افراد آن در کنش متقابل با یکدیگرند . این نظام در مجموعه ای از نظام های بزرگتر همچون محله ، جامعه شهری و جامعه ی گسترده تر قرار گرفته است .

انتقال سنتها وباورها

خانواده از این نظر نیز اهمیت دارد که محل انتقال سنتها ، باورها و انواع مختلف شناختهاست . ( از شیوه غذا خوردن تا افکار سیاسی ) . خانواده از طریق اجتماعی بارآوردن کودک ، میراث فرهنگی آماده و تجربه شده به وسیله نسلهای گذشته را در اختیار کودک می گذرد.

به طور کلی درخانواده است ، که کودک اولین قدمهای اجتماعی شدن را برمی دارد و درنهایت به موجودی کاملاً اجتماعی تبدیل می شود. خانواده اسم خود را به کودک انتقال می دهد و بدین وسیله او را  در مسیری می اندازد و در شبکه ای از خویشاوندی قرار می دهد که چند نسل را در برمی گیرد. بنابراین ، خانواده اولین هویت اجتماعی فرد را فراهم می آورد . موقعیت اجتماعی والدین ، موقعیت اجتماعی کودک را در بیست سال اول زندگی تعیین می کند . محل سکونت خانواده ، به طورعینی بافت های اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر کودک را مشخص می کند . بالاخره شغل والدین ، کودک را در طبقه اجتماعی معینی جای می دهد . بنابراین خانواده اولین محیطی است که در آن اولین پایه های اجتماعی شدن گذاشته می شود . خانواده ، کودک را درشبکه ای از روابط عاطفی ، اجتماعی ، تاریخی و محیط زندگی خاصی قرار می دهد و برای کودک میراث فرهنگی به ارمغان می آورد، این که گذشته ای دارد ، باید طبق آداب و سنن خانواده و فرهنگ خود زندگی کند و او را وادار می کند که آداب معاشرت یاد بگیرد ، برای خود ایدئولوژی خاص داشته باشد و درصورت لزوم احساسات خود را بروز دهد یا پنهان نگه دارد .

خانواده با الگو قرار گرفتن، به کودک یاد می دهد که چگونه باید رفتار کند و چگونه با اجتماع سازگار شود . همچنین خانواده یاد می دهد که زن و مرد نقش های متفاوتی دارند و هرکس باید مطابق با جنس خود رفتار کند . خلاصه این که خانواده ، کودک را یک موجود اجتماعی بار می آورد .

خانواده جایگاهی است که آنجا در آیینه چشم پدر و مادر،  خود را تماشا می کنیم .  برای نخستین بار خود را می بینیم ؛ احساس صمیمیت را درک می کنیم ؛ می آموزیم که احساس چیست  و چگونه می توانیم آن را ابراز کنیم  و این پدر و مادر هستند که احساسات قابل قبول را مشخص می سازند، آنها هستند که اجازه ها را صادر می کنند و احساسات ممنوع را مشخص می سازند.

رشد کودکان در خانواده بیشتر متأثر از همین ارزش گذاری ها و گرایش ها ی اخلاقی ، عاطفی و اجتماعی است . از این رو خانواده به عنوان یکی ازعوامل مؤثر در رشد ، در ردیف سایر عوامل قرارمی گیرد .


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • سر چشمه ی محبت و خانواده
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •